بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، انسان باید مراتبی را بگذارند تا چشم قلب او باز شود و رویت و شهود تحقق یابد. از جمله مراتبی که به عنوان درجات صعود باید بگذارند، عبارتند از:
غلبه عقل بر شهوت: در گام اول باید عقل آدمی بر شهوت غلبه کند. بر این اساس، باید افکار و اندیشه ها به جای وهم و خیال در اختیار عقل نظری قرار گیرد و انسان جز به برهان سلطانی سخن نگوید نه این که بر اساس ظنون و خیال و وهم عمل کند(بقره، آیه 111؛ قصص، آیه 75؛ یونس، آیه 36؛ نجم، آیه 28)؛ و باید عقل عملی در اعمال و رفتار انسان نیز به جای غضب و شهوت مدیریت را در دست گیرد که انسان را به عبودیت خدا و جنات الهی برساند. در این راه باید نخست محرمات سپس مکروهات و در نهایت مباحات را کنار بگذارد.
غلبه قلب بر عقل: در گام دوم، آدمی باید کاری کند که قلب بر عقل چیره شود؛ زیرا عقل محاسبه گر است و در حقیقت دنبال بده و بستان است. از این روست که عبادتی که می کند یا از روی طمع به بهشت است یا خوف از دوزخ. اما قلب سرشار از محبت ایمان است و می خواهد عبادتش نه ترس از دوزخ باشد نه طمع بهشت؛ چنان که در دعای کمیل آمده و یا امیرمومنان امام علی(ع) در حدیث معروف انواع سه گانه عبادت بیان کرده است. البته باید توجه داشت که عبادت خوفی و طمعی مشکلی ندارد ولی مرحله اول است(سجده، آیه 16؛ اعراف، آیه 56) اما آن که به مرتبه عبادت محبتی می رسد، از مصادیق احسان اکرامی و در مقام محسنان است.(اعراف، آیه 56) این جا است که از همه چیز حتی بهشت به سوی خدا فرار می کند(ذاریات، آیه 50) و همه انواع تعلقات از مادی و معنوی را از خود خارج می کند(طه، آیه 12) و همان طوری که از حجاب های ظلمانی عبور کرده از حجاب های نوری نیز می گذرد و قلب او به یقین می رسد و حقایق را چنان که هست رویت می کند.(نجم، آیه 11؛ تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95؛ حاقه ، آیه 1 و 2 و 51)
بنابراین، انسان دارای سه چشم است:
چشم مادی دنیوی که عالم شهادت و محسوس را با آن می بیند؛
چشم عقلی که حقایق برهانی را با آن می بیند و در اصطلاح همان تفکر و تعقل نامیده می شود؛
چشم قلبی که با آن حقایق هستی را رویت می کند.
از نظر قرآن کسانی به این چشم سوم دست می یابند که فراتر از چشم محسوس و چشم عقلی به چشم قلب توجه یابند. برای رسیدن به چشم سوم، باید سجده کرد؛ زیرا در سجدگاه است که انسان در گام اول چشم بر جهان مادی بسته است؛ و با سجده بر خاک در پیشگاه خدا، عقل محاسبه گر را به چالش می کشد و اجازه نمی دهد تا همانند ابلیس به قیاس و محاسبه بپردازد؛ بلکه اجازه می دهد تا چشم قلب باز شود.
جالب این که از نظر شیطان پرست و عرفان های کاذب چشم سوم دقیقا در سجده گاه آدمی در میانه دو چشم است، در حالی که این چشم سوم نیست، بلکه چشم قیاس گر شیطانی است که انسان را به جهان جنیان می برد و سرگرم خود می کند؛ زیرا قیاس حتی از نوعی تمثیلی آن که از سوی شیطان در باره برتری خود نسبت به آدم بیان شده است، خود نوعی عقل گرایی است که در بستر آن زاده می شود.
از آن جایی که ابلیس و شیاطین از سجده اجتناب می کنند و حاضر به آن نیستند تا سجده گاه خویش را بر خاک قرار دهند: قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ(اعراف، آیه 11) این چشم شیطانی در سجده گاهی قرار دارد که حاضر به سجده نیست؛ اما کسانی که این چشم عقلی را با سجده می بندند، به چشم سوم حقیقی دست می یابند که شخص را قادر می سازد تا نه تنها عالم برزخ جنیان بلکه عالم برزخ برتر را نیز ببیند و بلکه از حقایق فراتر نشئات و عوالم دیگر را ببیند و رویت کنند. این همان چشم سوم حقیقی است که تنها با سجده بر اساس عبادت محبت تحقق می یابد که برترین درجات ایمان و تقوای الهی است که حق الیقین را برای آدمی به دنبال دارد.